فیتوپلانکتون

تلخ مثل شکلات؛ in a good way

فیتوپلانکتون

تلخ مثل شکلات؛ in a good way

اینها مسلمونن!

شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۱ ب.ظ

تقریباً یک ماه پیش بود، فکر کنم از اون صبح های بود که ساعت 7 از خونه میزدم بیرون تا قبل از 8 برسم سر کار. مسیر هر روز من از کوچه های اطراف خانه تهران - در محله شاهین جنوبی - شروع میشه و به پارک ساحل میرسه. صبح ها معمولاً فعالیت های ورزشی مختلفی در این پارک انجام میشه. ورزش های عمومی و پیاده روی کمترینشه، از بدمینتون و تنیس روی میز گرفته تا والیبال و ... همیشه برام سوال بود که این قشر - حالا درسته اغلبشون مسن بنطر میاند ولی واقعاً همه بازنشسته ن یا کار میکنن و اگه کار میکنن کی میرن سر کار و ...

بعد از عبور از پارک به بدترین قسمت مسیر میرسم؛ عبور از مسیر پرناهمواری جلوی تعمیرگاه های خودرو. البته صبح ها خدا رو شکر کسی نیست ولی مسیر همچنان ناهمواره و باید بجای دیدن جلو، دیدن زمین رو در دستور کار قرار بدم. همیشه باز هم برام سوال بوده که چرا شهرداری تهران یه فکری بحال اینها نمیکنه. البته بنظرم عقب نشینی داره محل و بخاطر همین کاری به این مغازه ها نداره.

به آیت الله کاشانی که میرسم لبخند رضایت نصفه و نیمه ای از عبور از این بخش در ذهنم نقش میبنده. از زیر پل هوایی و از جلوی دکه دوچرخه همگانی عبور میکنم و به دکه روزنامه فروشی میرسم. مثل همیشه یه چشم میچرخونه توی تیتر روزنامه ها و تا خط عابر پیش میرم تا برم اون طرف کاشانی.

ولی داستان مربوط به این تیکه از مسیر نمیشه. قبلاً درست سر خیابان شاهین از کاشانی عبور میکردم. اون روز یه مرد میانسال با لباس نسبتاً راحت خودشو در قسمت وسط خیابان به من رساند. من منتظر لحظه مناسب برای عبور از نیمه دیگه خیابان بودم که رسید بهم و رو کرد بهم گفت: منتظر چی هستی این همه وقت؟ اینها مسلمونن، راه به کسی نمیدن! و پرید وسط اون همه ماشین و از خیابان رد شد. من هنوز هاج و واج مانده بودم که اصلاً چی شد!

بعد از عبور، تا دم ایستگاه اتوبوس خنده م گرفته بود که چه حرفی و چه استدلالی کرد!


پ.ن: به طرز مشابهی دستفروش هایی در وسط همت وجود دارند که نمیدونم چطورجرات میکنن با حضورشان سرعت ماشین ها رو از 100 کیلومتر به 20 کیلومتر برسونن و خب اونها واقعاً رو اعصابن.

پ.ن: در حاشیه اتوبان ستاری مسیری هست که برای رسیدن به کار بنظر کم انرژی بر تر هستش. و عبور از اتوبان هم نداره!

پ.ن: بیشترش میکنم؛ بنظرم باید به ازای هر پست اینستاگرامی یه نوشته هم بنویسم. اینطوری به آرامش نزدیک تره!
  • علیرضا ش.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی